به پسرم درس بدهید
او باید بداند كه همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند،
اما به پسرم بیاموزید كه به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد.
به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت می شود.
به او بیاموزید، كه در ازای هر دشمن، دوستی هم هست.
می دانم كه وقت می گیرد،
اما به او بیاموزید اگر با كار و زحمت خویش، یك دلار كاسبی كند بهتر از آن است كه جایی روی زمین پنج دلار بیابد.
به او بیاموزید كه
از باختن پند بگیرد. از پیروز شدن لذت ببرد.
او را از غبطه خوردن بر حذر دارید.
به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید.
اخيراً كتاب مديريت بر قلبها نوشته كنبلانچارد را خواندم حيفم آمد كه نكات برجسته آن را ديگران ملاحظه نكنند.
واداشتن انسانها به درست كار كردن انديشه بسيار مهمي در مديريت است.
تنها تشويقهاي بجا مؤثر هستند اگر همواره بگوييم از همه كارهايتان سپاسگزارم، موضوع بيمعني ميشود.
يك نفري كه كاركرد ناچيز و نفرديگري كه كاركرد برجسته دارد، بگوييم كارتان خوب است. نزد اولين فرد خندهدار و دومي از انگيزه ميافتد.
آنان كه از خود احساس خوبي دارند نتيجه خوبي هم ببار ميآورند.
فعاليتهايي براي انسان انگيزه آفرين است كه بازخوردي از نتيجههاي دلخواه به وي برساند.
همواره ميتوان درباره خود دو احساس را برگزيد، خوشبختي و شوربختي چرا كسي بايد دومي را انتخاب كند؟
كارهاي بيارزش را خوب انجام دادن چه سود؟!
تویودا کیشیرو : بنیانگذار شرکت تویوتا موتور در سال 1937 می باشد .
گرچه مدت فعالیت او در شرکت تویوتا کوتاه بود برای ایجاد یک زیر ساخت موفق و رشد سریع و تبدیل شدن به یک سازنده ابرقدرت اتومبیل در جهان زمان مناسبی بود بویژه اینکه تویودا دو عنصر مهم که بعدها بعنوان سیستم تولید تویوتا معرفی گردید را ارائه نمود :
JIT با کایزن یا بهبود مستمر .
وی بیشتر وقت خود را صرف جذب مهندسان ژاپنی باتجربه در صنایع خودروسازی نمود .
وی همچنین یک بازاریاب باتجربه با نام کامیاشوتارو را استخدام کرد .
روشJIT که در ان هر عنصری درست در هنگامی که نیاز است تولید می شود و هیچ مقداری از ان در انبار وجود ندارد ، از کمبود منابع منشا گرفت .
بر همین اساس توسط سیستم معروف به کانبان هنگامیکه در یک ایستگاه به قطعه ای نیاز بود این اطلاع داده می شود .
در یک لحظه قطعات مورد نیاز باید با حداکثر سرعت تولید و به ایستگاه کاری مورد نظر حمل شوند به گونه ای که کارگران خط مونتاژ منتظر نمانند .
دومین عنصر سیستم توتوتا – کایزن – که معمولا انرا بعنوان بهبود مستمر ترجمه می کنند ، این گونه بیان می شود:
هیچ فرایندی را نمی توان کامل نامید و همیشه جایی برای بهبود وجود دارد
بنابراین کایزن بعنوان یک عامل بهبوددهنده در تولید و فرایند ارائه شد و
نهایتا توسط مفهوم مدیریت کیفیت جامع احاطه گردید .
ماتسو شیتا کانوسوکه ( موسس شرکت ناسیونال ) :
او در ژاپن بعنوان خدای مدیریت شناخته شده است .
وی بنیانگذار تجارت کوچکی در زمینه الکترونیک بود که ان را تبدیل به یکی از بزرگترین شرکتهای بین المللی کرد و ثروتمندترین مرد ژاپن شد .
اساس فلسفه مدیریتی او شامل مقوله هایی چون :
قیمت ارزان – تولید انبوه کالای مصرفی – رسیدن به کیفیت زندگی امروز – پشتیبانی و احترام دو طرفه بین شرکتها و کارگران و رابطه نزدیک بین تولید کنندگان و مشتریان می باشد .
فلسفه ی شیر اب که اعتقاد به این که کالاهای مصرفی بایستی ارزان و همیشه دردسترس باشند مانند ابی که از شیر بیرون می اید .
موفقیت، نتیجه تشخیص درست است؛ تشخیص درست، نتیجه تجربه است؛ تجربه نیز اغلب نتیجه تشخیص نادرست است.(آنتونی رابینز)
موفقیت در آرزوها، نسبت مستقیم با قدرت اراده ما دارد.(دیل کارنگی)
آرامش و اطمینان، بهترین موفقیت است.(اوستن)
سه جمله برای دستیابی به موفقیت:
۱) بیشتر از دیگران بدان، ۲) بیشتر از دیگران کار کن، ۳) کمتر از دیگران توقع داشته باش.
(منتسب به ویلیام شکسپیر)
اگر به دنبال موفقیت نروید خودش به دنبال شما نخواهد آمد.(ماروا کلینز)
در مهد كودك هاي ايران 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودك هاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.
با اين بازي ما از بچگي به كودكان خود آموزش ميديم كه هر كي بايد به فكر خودش باشه. اما در سرزمين آفتاب، چشم بادامي ها با اين بازي به بچه هاشون فرهنگ همدلي و كمك به همديگر و كار تيمي رو ياد ميدن.
نه ما و نه بزرگانمان کارکردن با هم را نیازموخته ایم ، بلکه هر روز درس های
جدیدی از تکنیک های حذف و زیر پا گذاشتن یکدیگر را می آموزیم!
● هیچ کس نمی تواند موجب شادی شما شود
شاد بودن و آرامش خیال مسوولیت خود شما است نه هیچکس دیگر. هرکدام از ما بایستی بتوانیم با شناخت بهتر خویشتن، نقطه رضایت و تعادل را در خودمان پیدا کنیم. ارتباطات ما کیفیت زندگی ما را ارتقاء می بخشد و آن را غنی تر می سازد اما مستقیما موجب خوشحالی ما نمی شوند بلکه خودمان سبب ساز شادی خود هستیم.
● مراقب کلمات و رفتار خود باشید
طرز تفکر، کلمات مورد استفاده و رفتار ما شخصیت ما را می آفریند. همواره فردی باشیم که به خاطر آنچه هستیم از خودمان رضایت داشته باشیم و خانواده و آشنایانمان در کنار ما احساس افتخار کنند.
● خودتان، دوستانتان و حتی دشمنانتان را ببخشید
همه ما انسانیم، بنابراین گاهی بیراهه می رویم یا اشتباه می کنیم. چنانچه این اشتباه تکرار نشد و احساس پشیمانی به همراه داشت قابل بخشیدن است. درگیر شدن دائم با خطاهای خودمان و دیگران زندگی را بسیار سخت می سازد.
● خنده بر هر دردی دواست
هر روز خود را به شکلی برنامه ریزی کنید که برای شادبودن و پرداختن به طنز جایی وجود داشته باشد.
● نیروی پشتکار را جدی بگیرید
هیچ وقت تسلیم نشوید، همیشه هدف ها و رویاهایتان را زنده نگه دارید. حفظ انگیزه و استمرار در انجام کارها یکی از شروط موفقیت است. پشتکار در نهایت شما را به همه چیز می رساند.
زندگی می تواند غیرقابل پیش بینی باشد
آیا تاکنون این ضرب المثل را شنیده اید: «آمد به سرم از آنچه می ترسیدم» گاهی اوقات در طول زندگی خود درگیر مسایلی می شویم که هرگز انتظارشان را نداشته ایم و شاید دیگران را به خاطر آن موضوع مورد شماتت و انتقاد قرار داده باشیم. همیشه، همه چیز آن طور که در تصور ماست پیش نمی رود، پس منتظر غیرمنتظره ها باشیم. این نگاه به ما کمک می کند هنگام مواجهه با مسائل خاص دچار شوک و بهت نشویم و نیز شرایط دیگران را بیشتر درک کنیم.
● یکی از نامطلوب ترین کلمات در هر زبانی، کلمه «من» است
داشتن اعتماد به نفس و رضایت از خویشتن بسیار مطلوب است، اما دائما از خود گفتن، از موفقیت های خود صحبت کردن و از خود متشکر بودن، بیشتر مشخصات یک فرد ازخودراضی است تا یک فرد با اعتماد به نفس.
● روابط انسانی از هر چیزی مهم تر است
داشتن روابط سالم انسانی در زندگی هر فرد از مهم ترین امتیازات محسوب می شود. اگر فردی برای رسیدن به موفقیت و امکانات اقتصادی و موقعیتی روابط انسانی خود را فدا کند، در حقیقت این موفقیت یک موفقیت حقیقی نیست. بدون عشق و حمایت خانواده و دوستان زندگی حتی در شرایط مالی ایده آل، سرد و بی روح است. پیش از حرکت در جاده موفقیت اولویت هایمان را مشخص سازیم تا روابط را فدای موقعیت نکنیم.
ابزار دستي و ابزار برقي قابل حمل در انجام كارها به شما كمك ميكند ،اما همين ابزار مي تواند براي شما خطر آفرين باشد .
اقدامات ايمني خوب ، به شما اين اجازه را خواهند داد تا مخاطرات را كنترل كرده و خطرات را به حداقل برساند .
مطالب ذيل به شما نشان خواهد داد كه چگونه مخاطرات استفاده از ابزار را كنترل كنيد تا خودتان و آنهايي را كه در اطراف شما كار ميكنند از صدمه و مسايل بهداشتي محافظت نماييد.
لطفاً اين را بخوانيد ودستورالعمل هاي ايمني و بهداشتي آنرا دنبال كنيد و در نظر داشته باشيد كه اگر مطالب آنرا انجام دهيد ، كار شما با ابزار سريعتر ، آسانتر و ايمنتر انجام خواهد شد .
انتخاب درست : ايمني ابزار زماني شروع ميشود كه شما ابزار دستي و برقي كارتان را بطور صحيح انتخاب كنيد.
كيفيت : بهترين ابزاري را كه مي توانيد تهيه كنيد ، انتخاب نماييد . ابزار ارزان قيمت كه از جنس نامرغوب ساخته شده اند شكسته و باعث خراب شدن كاريكه انجام مي دهيد شده وايجاد صدمه به خودتان يا همكارانتان خواهد شد .
ايمني : به تمهيدات ايمني كه در ساخت ابزار بكار رفته اند توجه نماييد. اين مورد شامل توجه به سويچ هاي ايمني ، حفاظ ، قطعات تيز و گردنده ، محافظ هاي دست ، عايق هاي پوششي و غيره مي باشد .
تناسب : يك وسيله خوب با ساختار مناسب مانند يك جسم محكم دردست شما احساس ميشود . همواره چاقوها ، پيچ گوشتي ها ، انبردست ها ، قيچي ها و ابزار برقي مورد نيازتان را از بين انواعي انتخاب كنيد كه بر طبق اصول ارگونومي ( مهندسي انساني ) طراحي شده اند اين قبيل ابزار طوري ساخته شده اند كه هيچ گونه فشاري به انگشتان و كف دست شما نياورده ، خميدگي و پيچ وتاب نداشته و خوب در دستهاي شما جا بگيرد .
كارايي : ابزار مطمئن ، براي انجام وظايف ويژه طراحي شده اند ، اين ابزار ميتوانند كار شما را آسانتر كرده و از خستگي شما جلوگيري نمايند .
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا در انجام بعضی کارها موفق هستید و به اهدافتان می رسید، اما برخی دیگر از کارها را نمی توانید به درستی انجام دهید؟
پاسخ به این پرسش ساده تر از آن است که تصور می کنید. در واقع دلیل موفقیت در انجام برخی کارها این است که روش متفاوتی برای انجامشان در پیش گرفته می شود، نه اینکه آدم های متفاوتی بخواهند کار را انجام دهند.
در اینجا از کارهایی برای شما صحبت می کنیم که افراد موفق برای رسیدن به موفقیت، آنها را با روشی متفاوت به انجام می رسانند:
برگرفته از مجله موفقیت
سلام
زیبائی کار همواره رفتن به سوی هدف است . نه رسیدن به آن وتمام شدن . پس , از پیمودن لذت ببر و تجربیاتت را به کوله بارت بسپار - روزی خواهی رسید و از خاطرات راه با لذت و غرور یاد خواهی کرد .
مسیر چیزی نیست جز پیمودن ما - با پیمودن است که راه پدیدار میشود . این ما هستیم که راه راه پدید می اوریم . بنا براین طولانی ترین راهها با اولین قدم ما شروع میشود .
برای رسیدن به هدف نباید تلاش کرد !!!!!؟؟؟؟ باید جنگید .
با آروزی موفقیت برای تمامی کسانی که ایستاده اند چون سرو با قامتی بلند و صبر را پیشه کرده اند .
كشف كن كه هستي / تصميم بگير ؛ كجا مي خواهي بروي / بدان كه مي خواهي چه كني / آنگاه همه چيز در جاي درست خود قرار خواهد گرفت .
براي اينكه موفق باشي ؛ بايد يك روياي مهم داشته باشي . يك تصوير ؛ يك هيجان سوزاننده ؛ يك كشش مغناطيسي . بايد چيزي بخواهي ؛ يك رويا ؛يك هدف كه انگيزه اصلي تو باشد . چيزي كه حرارت ؛ اشتياق ؛ تعهد و غرور داشته باشد و نياز به كار كردن شديد ؛ رفتن به دورها و انجام مشكلترين ها را در تو بيافريند . براي بدست آوردن چيزهايي كه در زندگي مي خواهي ؛ نياز به انگيزه ؛ حركت و انرژي خواهي داشت . مردمان موفق رويايي كه انگيزه كافي براي آنها باشد را دارند . بايد فكر كني و بايد روياپردازي كني .
نگاه كن ؛ امروز كجا هستي . فكر كن ؛ فردا دوست داري كجا باشي ؟ سپس يك نقشه اصلي براي رسيدن به آن طراحي كن .
اشتياق شديدتر ؛ تعهد بيشتر ؛ دوست داشتن بزرگتر ؛ چيزي است كه از تو يك انسان موفق مي سازد . هنگاني كه اين خواسته ها و تعهدات عميق را ؛ در خود ايجاد كني ؛ ديگر كار زيادي نداري . راهي تا پيدا كردن شغل و رسيدن به موفقيت باقي نمي ماند . به كاري كه دوست داري مشغول شو . كار ؛ سرگرم كننده است .
ـ در هر طبقه اي، در جست و جوي افراد مثبت براي ايجاد ارتباط باشيد.
ـ در هر سخنراني، در جست و جوي ايده هاي جالب باشيد.
ـ در هر فصل كتاب، در جست و جوي مفهوم هايي باشيد كه براي شما مهم هستند.
ـ با هر دوستي، درباره ايده جديدي كه به تازگي يادگرفته ايد، صحبت كنيد.
ـ از هر معلمي سئوال هاي خود را بپرسيد.
ـ ليستي از اهداف، افكار و رفتار مثبت خودتان تهيه كنيد.
ـ به خاطر داشته باشيد، شما همان چيزي هستيد كه فكر مي كنيد.
*رئیسش که یک شیر بود، ازاینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود*
*بنابر این بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد*
*اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود*
*او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت*
*عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت*
*شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید*
*را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند*
*او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد استفاده کند*
*بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد*
*او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد*
*مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود،*
*از این حذ افراطی کاغذ بازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بود *
*شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی*
*که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند*
*این سمت به جیر جیرک داده شد**.*
*اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود*
*این مسئول جدید یعنی جیر جیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی *
*که از واحد قبلی اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک *
*کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد*
*اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند*
*در این زمان بود که جیر جیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد*
*با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد، *
*شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است*
*بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود*
*جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد،*
*نتیجه نهایی این بود: تعداد کارکنان زیاد است*
*حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟*
*مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت*
بهترین چیز درباره خدا اینه که هر وقت ازش طلب بخشایش میکنید نه تنها میبخشه بلکه فراموش هم میکنه.
همیشه به خاطر داشته باشید:
هوا را از من بگیر ، مشتری را نه
روند آزاد سازی اقتصادی ، جهانی سازی ، فن آوری ها و تکامل سریع اینترنت نقش شرکتها را در ارتباط باهم متحول کرده است . کارشناسان تجارت و صاحب نظران دانشگاهی درباره اتحادیه ها ، شبکه ها و همکاری میان سازمانها صحبت می کنند ، ولی مدیران و پژوهشگران عمدتا" عاملی را که نقش به سزایی در متحول کردن سیستمهای صنعتی دارد نادیده می گیرند و آن مشتری یا مصرف کننده است .
در بازار رقابتی امروز مصرف کنندگان توانمد شده با فناوری ، قادر به گفتگوی پویا با سازندگان هستند ، (( گفتگویی که مشتریان آن را تحت کنترل دارند )) و شرکتها مجبورند بپذیرند که مشتری در حال تبدیل شده به شریکی در خلق ارزش است .
تا دهه 1990 مشتریان بعنوان خریداران منفعل با الگوهای مصرف از پیش تعیین شده در نظر گرفته می شدند ولی پس از سال 2000 مشتریان بعنوان بازیگران فعال و خلق کننده ارزش در بازار مطرح هستند . قبل از شناخت مشتری باید ارزش و اهمیت مشتری در نگاه سیستمی و بصورت یک نظام ارزشی از دو منظر مورد بررسی قرار داده شود :
ارزش مشتری برای فروشنده ودیگری ارزش از دیدگاه مشتری است .
1ـ تحليل پروژه
1-1-مروري براهداف و شرايط اجرايي پروژه
2-1- تفكيك پروژه و تهيه فهرست فعاليت ها
3-1- بررسي روابط بين فعاليتها و تهيه فهرست آن
4-1- ترسيم شبكه پروژه
2ـ برآورد مدت، هزينه و منابع اجرايي
1-2- برآورد حجم عمليات و منابع مورد نياز فعاليت ها
2-2- برآورد مدت و اجراي فعاليت ها
3-2- برآورد هزينه هاي غير مستقيم پروژه
4-2 تهيه بودجه تفصيلي پروژه
3ـ زمانبندي پروژه
1-3- زمانبندي شبكه پروژه
2-3- تهيه جدول مشخصات پروژه
3-3- بررسي شرايط نامناسب جوي
4-3- بررسي ساير مسايل و مشكلات احتمالي
4ـ برنامه ريزي منابع و شناخت رابطه زمان-هزينه
1-4- برنامه ريزي و تخصيص منابع
2-4- بررسي رابطه زمان-هزينه
3-4- تاريخگذاري پروژه
5ـ تهيه برنامه نهايي و اجرايي پروژه
1-5- صدور مجوز براي شروع پروژه
2-5- تهيه برنامه نهايي و اجرايي پروژه
3-5- تأمين منابع اجرايي پروژه
6ـ اجراي پروژه
1-6- هدايت و اجراي پروژه
7ـ ارزشيابي و نظارت پروژه
1-7- ارزشيابي پيشرفت اجراي فعاليت ها
2-7- ارزشيابي هزينه هاي اجرايي
3-7- مقايسه نتايج بدست آمده با پيش بيني ها
4-7- بهنگام كردن پروژه
5-7- تهيه گزارش هاي مديريتي
8ـ تصميم گيري مديريت
1-8- ارزشيابي پيشنهادها
2-8- تصميم گيري مديريت و اعمال واكنش هاي مناسب و مقتضی
اما برای برنامه ريزی و کنترل پروژه در پروژه های عظيمی مانند پروژه های نفت و گاز و پتروشيمی عملا بسياری از مراحل کاری متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال در چنين پروژه هايی با مليونها اکتيويتی عملا رسم CPM پروژه غير ممکن خواهد بود.
از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که :
چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمی زند،
اما وقتی قطار به راه افتاد سنگباران می شود؟!
این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم،
دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که
هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است.
تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است
اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی کند،
بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می شود
و این نشانه ی یک جامعه مرده است!
ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که:
متکلم هستند نه ساکت ، متحرکند نه ساکن ، باخبرترند نه بی خبرتر ..
--
آيا بهنظر شما اين عادلانه است كه يك مدير از پرسنل خود انتظار داشته باشد تا تمامي وظايفشان را بدون هيچ اشتباهي به انجام برسانند؟ امروزه در اغلب سازمانهاي ما سيستمهاي كنترل كيفيت در غالب گروهي از افراد است كه بر كليه عملياتها در محيط كاري نظارت دارند، اما آيا راه بهتري براي اين كار وجود ندارد؟در هر حال جايزالخطا بودن انسان گريزناپذير است و هيچ سيستم كنترلي وجود نخواهد داشت كه بتواند از وقوع تمامي اشتباهات او جلوگيري نمايد. طبق نظر آقاي ويليام ادوارد دمينگ بهبود كيفيت را بايد در بهبود فرآيندها جستجو كرد نه در افزايش فشار بازرسيها. در راستاي اين تفكر امروزه ما در محيط هاي توليد ناب بهجاي تأكيد بر ارتقاي سيستمهاي كنترل كيفيت بهدنبال مفهوم جديدي بهنام تضمين كيفيت هستيم.شيگنوشينگو يكي از مهندسين صنايع شركت تويوتا بود كهZQC يا كنترل كيفيت سطح صفر را بهعنوان روشي در مديريت كيفيت و با تكيه بر فنون پوكايوكه ابداع نمود.
زندگی مثل کلاس ریاضی است ، که باید در آن
شادی های را جمع کرد
کینه ها را تفریق نمود
محبت را ضرب کرد
و لطف ومهربانی را تقسیم کرد
باید با محاسبه محیط زندگی و مساحت عمر شکل مناسبی به شخصیت خود داد
باید مرکز دایره حیات را یک نقطه خوب قرار داد
زاویه دید را باز کنیم
و در خط مستقیم به موازات حق پیش رویم
تا هندسه وجومان آشفته نشود
باید حساب عمرمان را داشته باشیم تا ادم حسابی شویم.
اگر هندسه زندگی را خوب حساب کنیم ،
مهندس هستیم .
پربارترین گنج ، قلبی عاشق است که با همه در آرامش است .
بیدار شو . قوی باش . کارهای زیادی هست که باید انجام بدهیم . بارهای زیادی هست که باید بر دوش بکشیم . قوی باش ، خوب بجنگ و پیروز شو .
بهترین لحظات زندگی ، اوقاتی است که احساس می کنیم عشق را به دیگران منتقل می کنیم و پیام و حضور خدا را برای دیگران قابل لمس می سازیم .
هر رنجی در خدمت تکامل است .
شادی را هیچ پیامبر و قدیسی نمیتواند به تو ارزانی دارد . تو باید خود این ثروت را کسب کنید.
مراقب باشید انچه می بخشید چون رازی در قلبتان پنهان بماند .
زمین و آسمان شاید روزی ناپدید شوند اما حقیقت یا عشق فناناپذیر است . به آنچه فناناپذیر است بپیوندید .
تنها باشید اما نه منزوی . با مردم مراوده داشته باشید و خدا را در آنها ببینید .
ما با چشم ظاهر همه چیز را قضاوت میکنیم ، اما خدا به درون مینگرد . ما اعمال ظاهری را تحسین میکنیم ، اما خدا به انگیزه های درونی مینگرد .
قرارهای خود را تثبیت کنید.
آیا دوست شما تاریخ روزی را که با شما قرار نهار دارد به خاطر سپرده است؟ آیا تعمیر کارتان در روز مقرر در منزل شما خواهد بود؟ آیا پرواز شما به مقصد معین انجام می گیرد؟
خود را به حال حدس و گمان رها نکنید و بیکار سرگردان نمانید. یک دقیقه صرف تماس تلفنی کنید و قرار خود را یادآوری کنید و آن را تثبیت نمایید تا الغای آن سبب رنجش فراوان شما نشود.
اگر مایل نیستید به تلفن جواب ندهید.
تعطیلات طولانی داشته باشید.
خبرهای محلی را تماشا نکنید.
دوباره خلاصه برنامه را مرور کنید.
خواب نیمروزی داشته باشید.
چیزی را که واقعا نیاز ندارید، نخرید.
با مشکلات کنار بیایید.
مرگ و زندگیتان ( غم و شادیتان ) وابسته به بازارهای مالی نباشد.
کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید.
وقتی بیدار شدمتوجه شد که کلاه ها نیست . بالای سرش را نگاه کرد . تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند.
فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را ازسرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید... که کلاه
خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد.
میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند. او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد.
سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد.
پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد
چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد.
او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش
را برداشت,میمون ها هم این کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین
انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند.
یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و درگوشی محکمی به او زد و گفت : فکر می کنی فقط تو پدر بزرگ داری.
مقدمه
هزاره جديد با ورود نسل تازه اي از مأموريتها و مشاغل به درون بخش عمومي آغاز شد و مفاهيمي مانند مديريت عمومي جديد، نوسازي وتواناسازي مطرح گرديد كه هدف آن افزودن فعاليتهاي بخش عمومي است.
تواناسازي ظرفيتهاي بالقوه اي را بـراي بهره برداري از سرچشمه توانايي انساني كه از آن استفاده كامل نمي شود، دراختيار مي گذارد.
پيتر دراكر مي گويد: مديراني كه امروز روي چالشها كار مي كنند و خود و نهادهاي خود را براي رويارويي با چالشهاي جديد آماده مي كنند، رهبران آينده بوده، درغير اين صورت عقب خواهندافتاد و هرگز نخواهند توانست اين عقب ماندگي را جبران كنند«.(1)
درحقيقت توان افزايي يك فناوري موثر و پيشگام است كه هم براي شركتها و سازمانها مزيت راهبردي ايجاد مي كند و هم براي كاركنان فرصت مي آفريند«.(2)
در ادامه انواع تئوري هاي چهارگانه مطرح میگردد. . . . . .
داده ها را می توان موادخام عناصر مورد نیاز برای تصمیم گیری بشماراورد، چراکه نمی توانند عمل لازم راتجویز کنند.از اینرو داده های زیادهیچ امتیازی به داده های کم ندارند، زیرا انباشت داده ها از یک طرف کار تجزیه و تحلیل داده ها را مشکلتر می کند واز طرف دیگر فاقد معنی قابل استفاده اند . با این حال داده ها برای سازمانهای بزرگ اهمیت زیادی دارند ، زیرا مواد اولیه ضروری برای تبدیل به اطلاعات بشمار می روند . اطلاعات برخلاف داده ها معنی دار هستند و نه تنها قابلیت تاثیرگذاری بر گیرنده دارند بلکه برای هدف خاصی از سازمان می باشند و شکل خاصی دارند . داده ها زمانی به اطاعات تبدیل می شوند که ارائه دهند انها معنی و مفهومی خاص به انها ببخشد ، در واقع با افزودن ارزش به داده ها انها را به اطلاعات تبدیل می کنیم . داده ها را می توان از طریق تقسیم بندی ، محاسبه ، اصلاح و خلاصه کردن به اطلاعات تبدیل کرد . · باید توجه داشت که اطلاعات یا دانش با فناوری انتقال ان ( در سازمانها ، اطلاعات از طریق شبکه های نرم افزاری ، سخت افزاری ، جابجا و توزیع می شوند ) فرق دارند . دانش مخلوط سیالی از تجربیات ، ارزشها و اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره گیری از تجربیات و اطلاعات جدید بدست می دهد . دانش در ذهن دانش ور بوجود امده و بکار می رود.
1. براي هريك از مكالمات تلفني خود از قبل برنامه ريزي كنيد و دستور كار داشته باشيد.
2. اين كه بتوانيد در انجام امور پيچيده با ديگران همكاري كنيد مهارتي اساسي براي پيشرفت در كار است.
3. قبل از شروع يك كار پيچيده، همه كارها ، وظايف و فعاليتهايي را كه بايد انجام شوند ليست كنيد.
4. براي فعاليتهاي خود اولويت و ممنوعيت تعيين كنيد: چه فعاليتهايي را بايد رها كنيد تا بتوانيد براي كارهايي كه حقيقتاً مهم هستند جاي بيشتري باز كنيد؟
سلام این متن را در دوران دانشجویی نوشته بودم اما منبع آنرا به خاطر ندارم ولی چون مطالب جالبی داشت در وبلاگم آوردم. . .
کتاب پیل و پشه ، زندگی نامه نویسنده ان جارلز هندی می باشد که در ان تجربیاتی را که در زندگی روزمره خود بدست اورده است را بیان نموده است .
پشه به وضعیتی است که در ان فرد خارج از سازمانهای بزرگ ( پیل پیکر ) است و
فردی است مستقل _ در زمینه کاری _ پشه ها نیروی کار مستقل هستند – بیرون از دنیای فیلها ( سازمانهای بزرگ ) که برخی در کسب و کار کوچک خود و برخی همراه یک یا چند شریک به فعالیت می پردازند .
پیل و پشه استعاره ای شگفت انگیز است . شاید دلخواه هیچیک از دو گروه یاد شده نباشد .
امروزه در بریتانیا شمار کسانی که در رستورانهای ملیتهای مختلف کار می کنند ، از شمار کارکنان همه کارخانه های فولادسازی ، کشتی سازی ، خودروسازی ، معادن زغال سنگ ، بیشتر است . با حرکت اقتصاد از روند صنعتی به سوی خدمات ، پشه ها جانشین فیلهای گنده پیشین می شوند .
اندیشه همه کاره بودن سازمانهای بزرگ ، امروز دیگر گستاخی پرهزینه ای است .
شرکتهای هواپیمایی از رمزهای مشترک استفاده می کنند ، شرکتهای خودروسازی خریدهای مشابهی را انجام می دهند .
کشور ایالات متحده ، هندوستان ، ایتالیا با سه فرهنگ متفاوت ، درسهای فراوانی به من آموختند .
در توسکانی می گویند :
. . . . .
کسی که به من اعتماد می کند از کسی که مرا دوست دارد گامی فراتر است .
اهمیت تشکیل تیم از تولید محصول کمتر نیست.
داشتن هدف مشترک و ایجاد تعهد به هدف و ارزش های گروهی گام اول در تشکیل یک تیم است. انظباط گروهی ارتباط موثر ایجاد انگیزش و شوق کامیابی اعتماد متقابل و آموزش مستمر به عنوان عوامل مهم پایداری و موفقییت یک تیم ذکر شده اند.
تیمی بزرگ نمی توان ساخت مگر اینکه بازیگرانی بزرگ داشته باشیم .
با وجود بازیگران خوب ممکن است بازی را ببازیم اما بدون آنها نمی توان بازی را برد .
برای اینکه بازی را ببرید اول باید خودتان بازیگر خوبی باشید .
در مورد تیم یا باید تربیتشان کنید و یا به استخدام خود در آورید.همیشه این شمایید که گام اول را بر می دارید.
کارایی تیم با بهبود کارایی اعضای آن افزایش می یابد. آدم ها با گذر زمان یکدیگر را می شناسد خود را نشان می دهند و به رشد یکدیگر کمک می کنند.
توانایی خداداد در اختیار ما نیست اما توانایی انجام کار تیمی و گروهی هست.
اول از خود شروع کنید بعد به اعضای دیگر گروه یا تیم کمک کنید که همین کار را بکنند و خواهید دید که تیمتان می درخشد.